رفتار درمانی دسته وسیعی از درمانها است که بر اصول رفتارگرایی مبتنی است و بر اصلاح و تغییر رفتارهای ناسازگار تمرکز دارد. این رویکرد به درمان مبتنی بر این باور است که رفتار آموخته شده است و بنابراین می توان آن را از طریق استفاده از تکنیک های خاص یاد گرفت یا اصلاح کرد.
رفتار درمانی اغلب برای درمان طیف وسیعی از مسائل مربوط به سلامت روان از جمله اختلالات اضطرابی، افسردگی، اختلال وسواس فکری-اجباری، فوبیا و سوء مصرف مواد استفاده می شود.
یکی از اصول کلیدی رفتار درمانی این ایده است که رفتارها از طریق فرآیند شرطی سازی آموخته می شوند. دو نوع اصلی شرطی سازی وجود دارد: شرطی سازی کلاسیک و شرطی سازی عامل. شرطیسازی کلاسیک، همانطور که توسط آزمایشهای معروف پاولوف با سگها نشان داده شد، شامل ارتباط یک محرک خنثی با یک محرک معنادار است که منجر به یک پاسخ آموخته میشود. شرطی سازی عامل، همانطور که توسط B.F. Skinner توضیح داده شده است، شامل استفاده از تقویت و تنبیه برای اصلاح رفتار است.
تکنیک های رفتار درمانی
مواجهه درمانی تکنیکی است که معمولا برای درمان فوبیا و اختلالات اضطرابی استفاده می شود. این شامل قرار دادن تدریجی فرد در معرض شی یا موقعیت ترسناک به شیوه ای کنترل شده و ایمن است. از طریق مواجهه مکرر، فرد میآموزد که نتیجه ترسناک رخ نمیدهد و منجر به کاهش اضطراب میشود.
حساسیت زدایی سیستماتیک شکل خاصی از مواجهه درمانی است که شامل ترکیب تکنیک های آرام سازی با افزایش تدریجی قرار گرفتن در معرض جسم یا موقعیت ترسناک است تا اضطراب را کاهش داده و تحمل فرد را افزایش دهد.
تقویت یکی دیگر از جنبه های کلیدی رفتار درمانی است و شامل استفاده از پاداش یا تنبیه برای تشویق یا دلسرد کردن رفتارهای خاص است. تقویت مثبت شامل ارائه یک محرک پاداش پس از یک رفتار مطلوب است، در حالی که تقویت منفی شامل حذف یک محرک بد به دنبال یک رفتار مطلوب است. از سوی دیگر، تنبیه شامل ارائه یک محرک بد به دنبال یک رفتار نامطلوب، با هدف کاهش احتمال وقوع آن رفتار در آینده است.
مدل سازی تکنیکی است که در آن فرد با مشاهده و تقلید از دیگران رفتارهای جدیدی را می آموزد. این می تواند به ویژه برای افراد دارای اضطراب اجتماعی یا مشکلات در مهارت های اجتماعی موثر باشد، زیرا فرصت یادگیری و تمرین رفتارهای جدید را در یک محیط حمایتی برای آنها فراهم می کند.
علاوه بر این تکنیک های خاص، رفتار درمانی همچنین بر اهمیت تعیین اهداف واضح و قابل دستیابی، نظارت بر پیشرفت، و ارائه بازخورد و پشتیبانی برای کمک به افراد برای ایجاد تغییرات پایدار در رفتارهای خود تأکید می کند.
موارد کاربرد رفتار درمانی
اختلال نقص توجه و بیش فعالی (ADHD): تکنیک های رفتار درمانی مانند اصلاح رفتار، آموزش والدین و آموزش مهارت های اجتماعی اغلب برای کمک به کودکان مبتلا به ADHD برای بهبود تمرکز، کنترل تکانه و تعاملات اجتماعی استفاده می شود.
اختلال طیف اوتیسم (ASD): تحلیل رفتار کاربردی (ABA) نوعی رفتار درمانی است که معمولاً برای کمک به کودکان مبتلا به اتیسم در یادگیری مهارت های جدید، کاهش رفتارهای مشکل ساز و بهبود ارتباطات و تعاملات اجتماعی استفاده می شود.
اختلالات اضطرابی: رفتار درمانی، از جمله تکنیک های شناختی- رفتاری، مواجهه درمانی و آموزش تمدد اعصاب، می تواند به کودکان مبتلا به اختلالات اضطرابی کمک کند تا ترس ها و نگرانی های خود را به طور موثر مدیریت کنند.
اختلال نافرمانی مقابله ای (ODD) و اختلال سلوک: رفتار درمانی می تواند به کودکان مبتلا به ODD و اختلال سلوک در ایجاد کنترل بهتر تکانه، مهارت های مدیریت خشم، توانایی های حل مسئله و رفتارهای اجتماعی کمک کند.
فوبیا و ترس های خاص: تکنیک هایی مانند حساسیت زدایی سیستماتیک و مواجهه درمانی برای کمک به کودکان برای غلبه بر ترس ها و فوبی های خاص به شیوه ای تدریجی و کنترل شده استفاده می شود.
مشکلات قبل از خواب و مشکلات خواب: استراتژی های رفتار درمانی مانند روال قبل از خواب، آموزش بهداشت خواب، و تکنیک های آرام سازی می تواند به کودکان کمک کند تا عادات خواب سالمی داشته باشند و کیفیت خواب خود را بهبود بخشند.
آموزش توالت: رویکردهای رفتار درمانی مانند تقویت مثبت، توالت رفتن برنامه ریزی شده و روش های آموزش تدریجی اغلب برای کمک به کودکان در دستیابی به آموزش موفقیت آمیز توالت استفاده می شود.
مدیریت استرس: رفتار درمانی می تواند به افراد تکنیک های مدیریت استرس مانند تمرین آرامش، تمرکز حواس و بازسازی شناختی را آموزش دهد تا به طور موثرتری با استرس مقابله کنند.
پرداختن به اختلالات خوردن: رفتار درمانی اغلب در درمان اختلالات خوردن مانند پرخوری عصبی و اختلال پرخوری برای کمک به افراد در ایجاد عادات غذایی سالم و نگرش نسبت به غذا استفاده می شود.
نکات تکمیلی
یکی از نقاط قوت رفتار درمانی تمرکز آن بر زمان حال و عملی بودن مداخلات آن است. با هدف قرار دادن رفتارهای خاص و استفاده از تکنیک های مبتنی بر شواهد، رفتاردرمانگران می توانند به افراد کمک کنند تا در مدت زمان نسبتاً کوتاهی پیشرفت ملموس و قابل اندازه گیری داشته باشند. این امر رفتار درمانی را به ویژه برای افرادی که به دنبال راه حل های مشخص برای مشکلات خود هستند و انگیزه دارند تا فعالانه در فرآیند درمانی شرکت کنند، مناسب است.
با این حال، رفتاردرمانی محدودیت هایی نیز دارد. منتقدان استدلال کرده اند که می تواند در تمرکز بر رفتارهای قابل مشاهده بیش از حد ساده باشد و ممکن است از تعامل پیچیده افکار، احساسات و تجربیاتی که به اختلالات روانی کمک می کند چشم پوشی کند. در پاسخ به این انتقادات، بسیاری از اشکال معاصر رفتاردرمانی، مانند درمان شناختی-رفتاری (CBT)، تکنیک های شناختی را برای پرداختن به مؤلفه های شناختی و عاطفی مسائل مربوط به سلامت روان ادغام کرده اند.